ضرب المثل های فارسی 3
پارسی راهنمایی

  ش 


شاگرد اتو گرم، سرد ميارم حرفه، گرم ميارم حرفه ! 
شاه خانم ميزاد، ماه خانم درد ميكشه ! 
شاه مي بخشه شيخ عليخان نمي بخشه ! 
شاهنامه آخرش خوشه ! 
شب دراز است و قلندر بيكار ! 
شب سمور گذشت و لب تنور گذشت ! 
شب عيد است و يار از من چغندر پخته ميخواهد - گمانش ميرسد من گنج قارون زير سر دارم ! 
شبهاي چهارشنبه هم غش ميكنه ! 
شپش توي جيبش سه قاب بازي ميكنه ! 
شپش توي جيبش منيژه خانومه ! 
شتر اگر مرده هم باشد پوستش بار خره ! 
شتر بزرگه زحمتش هم بزرگه ! 
شتر پير شد و شاشيدن نياموخت ! 
شتر خوابيده شم بلندتر از خر ايستاده است ! 
شتر در خواب بيند پنبه دانه - گهي لف لف خورد گه دانه دانه ! 
شتر ديدي نديدي ؟! 
شتر را چه به علاقه بندي ؟ 
شتر را گفتند : چرا شاشت از پسه ؟ گفت : چه چيزم مثل همه كسه ! 
شتر را گفتند : چرا گردنت كجه ؟ گفت : كجام راسته ! 
شتر را گفتند : چكاره اي ؟ گفت : علاقه بندم . گفتند : از دست و پنجه نرم و نازكت پيداست ! 
آن يكي مي گفت استر را كه هي- از كجا مي آيي اي فرخنده پي- گفت: از حمام گرم كوي تو - گفت:خود پيداست از زانوي تو ! 
شتر را گم كرده پي افسارش ميگرده ! 
شتر سواري دولا دولا نميشه ! 
شتر كه نواله ميخواد گردن دراز ميكنه ! 
شتر كجاش خوبه كه لبش بده ؟! 
شتر گاو پلنگ ! 
شتر مرد و حاجي خلاص ! 
شتر مرغ را گفتند : بار بردار . گفت : من مرغم . گفتند : پرواز كن . گفت : من شترم ! 
شترها را نعل ميكردند، كك هم پايش را بلند كرد ! 
شراب مفت را قاضي هم ميخوره ! 
شريك اگر خوب بود خدا هم شريك ميگرفت ! 
شريك دزد و رفيق قافله ! 
شست پات توي چشمت نره ! 
شش ماهه به دنيا اومده ! 
شعر چرا ميگي كه توي قافيه اش بموني ؟! 
شغال، پوزش بانگور نميرسه ميگه ترشه ! 
شغال ترسو انگور خوب نميخوره ! 
شغال كه از باغ قهر كنه منفعت باغبونه ! 
شغالي كه مرغ ميگيره بيخ گوشش زرده ! 
شكمت گوشت نو بالا آورده ! 
شكم گشنه، گوز فندقي ! 
شلوار نداره، بند شلوارش را مي بنده ! 
شمر جلودارش نميشه ! 
شنا بلد نيست زير آبكي هم ميره ! 
شنا بلد نيست زير آبي هم ميره ! 
شنونده بايد عاقل باشه ! 
شنيدي كه زن آبستن گل ميخوره اما نميدوني چه گلي ! 
شوهر كردم وسمه كنم نه وصله كنم ! 
شوهر برود كاروانسرا، نونش بياد حرمسرا ! 
شوهرم شغال باشد، نونم در تغار باشد ! 
شير بي يال و اشكم كه ديد - اينچنين شيري خدا هم نافريد . (( مولوي )) 

ص 

صابونش به جامه ما خورده ! 
صبر كوتاه خدا سي ساله ! 
صداش صبح در مياد ! 
صد پتك زرگر، يك پتك آهنگر ! 
صد تا گنجشك با زاق و زوقش نيم منه ! 
صد تا چاقو بسازه، يكيش دسته نداره ! 
صد تومن ميدم كه بچه ام يكشب بيرون نخوابه وقتي خوابيد ، چه يكشب چه هزار شب ! 
صد رحمت به كفن دزد اولي ! 
صد سال گدائي ميكنه هنوز شب جمعه را نميدونه ! 
صد سر را كلاه است و صد كور را عصا ! 
صد من پرقو يكمشت نيست ! 
صد من گوشت شكار به يك چس تازي نميارزه ! 
صد موش را يك گربه كافيه ! 
صفراش به يك ليمو مي شكنه ! 
صنار جيگرك سفره قلمگار نمي خواد ! 
صنار ميگيرم سگ اخته ميكنم، يه عباسي ميدم غسل ميكنم ! 

ض 

ضرب خورده جراحه ! 
ضرر را از هر جا جلوشو بگيري منفعته ! 
ضامن روزي بود روزي رسان ! 
ضرر بموقع بهتر از منفعت بيموقعه ! 
ضرر كار كن، كار نكردنه ! 



ط 

طاس اگر نيك نشيند همه كس نراد است ! 
طالع اگر اري برو دمر بخواب ! 
طاووس را به نقش و نگاري كه هست خلق - تحسين كنند و او خجل از پاي زشت خويش !(( سعدي )) 
طبل تو خاليست ! 
طبيب بيمروت، خلق را رنجور ميخواهد ! 
طشت طلا رو سرت بگير و برو ! 
طعمه هر مرغكي انجير نيست ! 
طمع آرد بمردان رنگ زردي ! 
طمع پيشه را رنگ و رو زرده ! 
طمع را نبايد كه چندان كني - كه صاحب كرم را پشيمان كني ! 
طمع زياد مايه جونم مرگي ( جوانمرگي ) است ! 
طمعش از كرم مرتضي علي بيشتره ! 

ظ 

ظالم پاي ديوار خودشو ميكنه ! 
ظالم دست كوتاه ! 
ظالم هميشه خانه خرابه ! 
ظاهرش چون گور كافر پر حلل - باطنش قهر خدا عزوجل ! 

ع 

عاشقان را همه گر آب برد - خوبرويان همه را خواب برد . (( ايرج ميرزا ))
عاشق بي پول بايد شبدر بچينه ! 
عاشقم پول ندارم كوزه بده آب بيارم ! 
عاشقي پيداست از زاري دل - نيست بيماري چو بيماري دل . (( مولوي )) 
عاشقي شيوه رندان بلا كش باشد ! (( حافظ )) 
عاشقي كار سري نيست كه بر بالين است ! (( سعدي )) 
عاقبت جوينده بابنده بود ! (( مولوي)) 
عاقبت گرگ زاده گرگ شود - گر چه باآدمي بزرگ شود . (( سعدي )) 
عاقل بكنار آب تا پل ميجست - ديوانه پا برهنه از آب گذشت ! 
عاقل گوشت ميخوره، بي عقل بادمجان ! 
عالم بي عمل، زنبور بي عسله ! 
عالم شدن چه آسون آدم شدن چه مشكل ! 
عالم ناپرهيزكار، كوريست مشعله دار ! 
عبادت بجز خدمت خلق نيست - به تسبيح و سجاده و دلق نيست ! (( سعدي )) 
عجب كشگي سابيديم كه همش دوغ پتي بود ! 
عجله، كار شيطونه ! 
عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد ! 
عذر بدر از گناه ! 
عروس بي جهاز، روزه بي نماز، دعاي بي نياز، قرمه بي پياز ! 
عروس تعريفي عاقبت شلخته در آمد ! 
عروس كه بما رسيد شب كوتاه شد ! 
عروس مردني را گردن مادر شوهر نگذاريد ! 
عروس مياد وسمه بكشه نه وصله بكنه ! 
عروس نميتونست برقصه ميگفت : زمين كجه ! 
عروس را كه مادرش تعريف كنه براي آقا دائيش خوبه ! 
عروس كه مادر شوهر نداره اهل محل مادر شوهرشند ! 
عزيز كرده خدا را نميشه ذليل كرد ! 
عزيز پدر و مادر ! 
عسس بيا منو بگير ! 
عسل در باغ هست و غوره هم هست ! 
عسل نيستي كه انگشتت بزنند ! 
عشق پيري گر بجنبد سر به رسوائي زند ! 
عقد پسر عمو و دختر عمو را در آسمان بسته اند ! 
عقلش پاره سنگ بر ميداره ! 
عقل كه نيست جون در عذابه ! 
عقل مردم به چشمشونه ! 
عقل و گهش قاطي شده ! 
علاج واقعه پيش از وقوع بايد كرد . ((‌ ... دريغ سود ندارد چو رفت كار از دست )) (( سعدي )) 
علاج بكن كز دلم خون نيايد . (( سرشك از رخم پاك كردن چه حاصل ... )) (( مير والهي)) 
علف بدهان بزي بايد شيرين بياد ! 
عيدت را اينجا كردي نوروزت را برو جاي ديگه ! 

غ 


غاز ميچرونه ! 
غربال را جلوي كولي گرفت و گفت : منو چطور مي بيني ؟ گفت : هر طور كه تو منو ميبيني ! 
غلام به مال خواجه نازد و خواجه به هر دو ! 
غليان بكشيم يا خجالت ! (( مائيم ميان اين دو حالت ... )) 
غم مرگ برادر را برادر مرده ميداند ! 
غوره نشده مويز شده است ! 

ف 

فردا كه برمن و تو وزد باد مهرگان - آنگه شود پديد كه نامرد و مرد كيست ؟ (( ناصر خسرو)) 
فرزند بي ادب مثل انگشت ششمه، اگر ببري درد داره ، اگر هم نبري زشته ! 
فرزند عزيز نور ديده - از دبه كسي ضرر نديده ! 
فرزند كسي نميكند فرزندي - گر طوق طلا به گردنش بر بندي ! 
فرزند عزيز دردونه، يا دنگه يا ديوونه ! 
فرشش زمينه، لحافش آسمون ! 
فرش، فرش قالي، ظرف، ظرف مس، دين، دين محمد ! 
فضول را بجهنم بردند گفت : هيزمش تره ! 
فقير، در جهنم نشسته است ! 
فكر نان كن كه خربزه آبه ! 
فلفل نبين چه ريزه بشكن ببين چه تيزه ! 
فلك فلك، بهمه دادي منقل، به ما ندادي يك كلك ! 
فواره چون بلند شود سرنگون شود ! 
فيل خوابي مي بيند و فيلبان خوابي ! 
فيلش ياد هندوستان كرده ! 
فيل و فنجان ! 
فيل زنده اش صد تومنه، مرده شم صد تومنه ! 


ق – 

قاپ قمار خونه است ! 
قاتل بپاي خود پاي دار ميره ! 
قاچ زين را بگير اسب دواني پيشكشت ! 
قاشق سازي كاري نداره، مشت ميزني توش گود ميشه، دمش را ميكشي دراز ميشه ! 
قاشق نداري آش بخوري نونتو كج كن بيل كن ! 
قاطر را گفتند : پدرت كيست ؟ گفت : اسب آقادائيمه ! 
قاطر پيش آهنگ آخرش توبره ميشه ! 
قبا سفيد قبا سفيده ! 
قباي بعد از عيد براي گل منار خوبه ! 
قدر زر، زرگر شناسد قدر گوهر، گوهري . 
قران كنند حرز و امام مبين كشند ! (( ياسين كنند ورد وبه طاها كشند تيغ ... )) 
قربون برم خدا رو، يك بام و دو هوا رو، اينور بام گرما را اون ور بام سرمارو ! 
قربون بند كيفتم، تا پول داري رفيقتم ! 
قربون سرت آقا ناشي، خرجم با خودم آقام تو باشي ! 
قربون چشمهاي بادوميت - ننه من بادوم ! 
قربون چماق دود كشت كاه، بده جوش پيشكشت ! 
قرض كه رسيد به صد تومن، هر شب بخور قيمه پلو ! 
قسمت را باور كنم يا دم خروس را ؟! 
قسم نخور كه باور كردم ! 
قلم ، دست دشمنه ! 
قم بيد و قنبيد، اونهم امسال نبيد ! 
قوم و خويش، گوشت هم را ميخورند استخوان هم را دور نميندازند . 



ك 

كاچي بهتر از هيچي است ! 
كار از محكم كاري عيب نميكنه ! 
كار بوزينه نيست نجاري ! 
كار خر و خوردن يابو ! 
كارد، دسته خودشو نمي بره ! 
كار نباشه زرنگه ! 
كار، نشد نداره ! 
كار هر بز نيست خرمن كوفتن - گاو نر ميخواهد و مرد كهن . 
كاري بكن بهر ثواب - نه سيخ بسوزه نه كباب ! 
كاسه گرمتر از آش ! 
كاسه جائي رود كه شاه تغار باز آيد ! 
كاسه را كاشي ميشكنه، تاوانش را قمي ميده ! 
كاشكي را كاشتند سبز نشد ! 
كاشكي ننم زنده ميشد - اين دورانم ديده ميشد ! 
كافر همه را بكيش خود پندارد ! 
كاه از خودت نيست كاهدون كه از خودته ! 
كاه بده، كالا بده، دو غاز و نيم بالا بده ! 
كاه پيش سگ، استخوان پيش خر ! 
كاه را در چشم مردم مي بينه كوه را در چشم خودش نمي بينه ! 
كاهل به آب نميرفت، وقتي ميرفت خمره ميبرد ! 
كباب پخته نگردد مگر به گرديدن ! 
كبكش خروس ميخونه ! 
كپه هم با فعله است ؟! 
كجا خوشه؟ اونجا كه دل خوشه ! 
كج ميگه اما رج ميگه ! 
كچلي را گفتند: چرا زلف نميگذاري ؟ گفت : من از اين قرتي گريها خوشم نمياد ! 
كچل نشو كه همه كچلي بخت نداره ! 
كچليش، كم آوازش ! 
كدخدا را ببين ، ده را بچاپ ! 
كرايه نشين، خوش نشينه ! 
كرم داران عالم را درم نيست - درم داران عالم را كرم نيست ! 
كرم درخت از خود درخته ! 
كژدم را گفتند: چرا بزمستان در نميآئي ؟ گفت : بتابستانم چه حرمت است كه در زمستان نيز بيرون آيم ؟! 
كس را وقوف نيست كه انجام كار چيست ! (( هر وقت خوش كه دست دهد مغتنم شمار )) [‌[ حافظ ]] 
كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من ! 
كسي دعا ميكنه زنش نميره كه خواهر زن نداشته باشه ! 
كسي را در قبر ديگري نمي گذارند ! 
كسي كه از آفتاب صبح گرم نشد از آفتاب غروب گرم نميشه ! 
كسي كه از گرگ ميترسه گوسفند نگه نميداره ! 
كسي كه را مادرش زنا كنه، با ديگران چها كنه ! 
كسي كه منار ميدزده ، اول چاهش را ميكنه ! 
كسي كه خربزه مي خوره، پاي لرزش هم ميشينه ! 
كشته از بسكه فزونست كفن نتوان كرد ! 
كفاف كي دهد اين باده بمستي ما - خم سپهر تهي شد ز مي پرستي ما . 
كف دستي كه مو نداره از كجاش ميكنند ؟! 
كفتر صناري، ياكريم نميخونه ! 
كفتر چاهي جاش توي چاهه ! 
كفشات جفت ، حرفات مفت ! 
كفشاش يكي نوحه ميخونه، يكي سينه ميزنه ! 
كفگيرش به ته ديگ خورده ! 
كلاغ آمد چريدن ياد بگيره پريدن هم يادش رفت ! 
كلاغ از وقتي بچه دار شد ، شكم سير بخود نديد ! 
كلاغ از باغمون قهر كرد، يك گردو منفعت ما ! 
كلاغ خواست راه رفتن كبك را ياد بگيره راه رفتن خودش هم يادش رفت ! 
كلاغ، روده خودش در آمده بود اونوقت ميگفت : من جراحم ! 
كلاغ سر لونه خودش قارقار نميكنه ! 
كل اگر طبيب بودي سر خود دوا نمودي ! 
كلاه را كه به هوا بيندازي تا پائين بيايد هزار تا چرخ ميخوره ! 
كلاه كچل را آب برد گفت : براي سرم گشاد بود ! 
كلفتي نون را بگير و نازكي كار را ! 
كلوخ انداز را پاداش سنگ است - جواب است اي برادر اين نه جنگ است . 
كله اش بوي قرمه سبزي ميده ! 
كله پز برخاست سگ جايش شنست ! 
كله گنجشكي خورده ! 
كمال همنشين در من اثر كرد - وگر نه من همان خاكم كه هستم . [‌[ سعدي]] 
كم بخور هميشه بخور ! 
كمم گيري كمت گيرم - نمرده ماتمت گيرم ! 
كنار گود نشسته ميگه لنگش كن ! 
كند همجنس با همجنس پرواز ! (( كبوتر با كبوتر باز با باز ...)) 
كنگر خورده لنگر انداخته ! 
كور از خدا چي ميخواهد ؟ دو چشم بينا ! 
كور خود و بيناي مردم ! 
كورشه اون دكانداري كه مشتري خودشو نشناسه ! 
كور را چه به شب نشيني ! 
كور كور را ميجوره آب گودال را ! 
كور هر چي توي چنته خودشه خيال ميكنه توي چنته رفيقش هم هست ! 
كوري دخترش هيچ، داماد خوشگل هم ميخواهد ! 
كوزه خالي، زود از لب بام ميافته ! 
كوزه گر از كوزه شكسته آب ميخوره ! 
كوزه نو آب خنك داره ! 
كوزه نو دو روز آب را سرد نگه ميداره ! 
كوسه دنبال ريش رفت سيبيلشم از دست داد ! 
كوسه و ريش پهن ! 
كو فرصت ؟! 
كوه بكوه نميرسه، آدم به آدم ميرسه ! 
كوه ، موش زائيده ! 

گ 

گابمه و آبمه و نوبت آسيابمه ! 
گاو پيشاني سفيده ! 
گاوش زائيده ! 
گاو نه من شير ! 
گاه باشد كه كودك نادان - بغلط بر هدف زند تيري ! 
گاهي از سوراخ سوزن تو ميره گاهي هم از دروازه تو نميره ! 
گدارو كه رو بدي صاحبخونه ميشه ! 
نرمي ز حد مبر كه چو دندان مار ريخت هر طفل ني سوار كند تازيانه اش ! [‌[ صائب]] 
گذر پوست به دباغخانه ميافته ! 
گر بدولت برسي مست نگردي مردي ! 
گر بري گوش و گر زني دمبم - بنده از جاي خود نمي جنبم ! 
گربه براي رضاي خدا موش نميگيره ! 
گربه تنبل را موش طبابت ميكنه ! 
گربه دستش به گوشت نميرسه ميگه بو ميده ! 
گربه را دم حجله بايد كشت ! 
گربه را اگر در اطاق حبس كني پنجه بروت ميزنه ! 
گربه را گفتند : گهت درمونه خاك پاشيد روش ! 
گربه روغن ميخوره خانم دهنش بو ميكنه ! 
گربه شب سموره ! 
گربه شير است در گرفتن موش - ليك موش است در مصاف پلنگ ! 
گربه مسكين اگر پر داشتي - تخم گنجشك از زمين بر داشتي ! 
گر تو بهتر ميزني بستان بزن ! 
گر تو قرآن بدين نمط خواني - ببري رونق مسلماني را ! ‌[[ سعدي]] 
گر تو نمي پسندي تغيير ده قضا را ! (( در كوي نيكنامي ما را گذر ندادند ... )) ‌[[ حافظ]] 
گر جمله كائنات كافر گردند - بر دامن كرياش ننشيند گرد ! 
گر حكم شود كه مست گيرند - درشهرهر آنچه هست گيرند ! 
گر در همه دهر يك سر نيشتر است - بر پاي كسي رود كه از همه درويشتر است ! 
گر در يمني چو با مني پيش مني - ور پيش مني چو بي مني در يمني !
گرد نام پدر چه ميگردي ؟ - پدر خويش باش اگر مردي ! ‌[[ سعدي]] 
گرز به خورند پهلوون ! 
گر زمين و زمان بهم دوزي - ندهندت زياده از روزي ! 
گر صبر كني ز غوره حلوا سازيم ! 
گر گدا كاهل بود تقصير صاحب خانه چيست ؟! 
گرگ دهن آلوده و يوسف ندريده ! 
گرهي كه با دست باز ميشه نبايد با دندان باز كرد ! 
گفت پيغمبر كه چون كوبي دري - عاقبت زآن در برون آيد سري ! 
گفت : چشم تنگ دنيا دار را - يا قناعت پر كند يا خاك گور !‌[[ سعدي]] 
گفت : خونه قاضي عروسيست . گفت : بتو چه؟ گفت : مرا هم دعوت كرده اند . گفت : بمن چه ؟! 
گفت : استاد! شاگردان از تو نميترسند. گفت : منهم از شاگردها نميترسم ! 
گفتند : خرس تخم ميذاره يا بچه ؟ گفت : از اين دم بريده هر چي بگي بر مياد! 
گفتند : خربزه و عسل با هم نميسازند . گفت : حالا كه همچين ساخته اند كه دارند منو از وسط بر ميدارند ! 
گفتند : خربزه و عسل با هم نميسازند . گفت : حالا كه همچين ساخته اند كه دارند منو از وسط بر ميدارند ! 
گفتند : خربزه ميخوري با هندوانه ؟ گفت : هر دودانه ! 
گفت : نوري خونه است ؟ گفتند : علاوه بر نوري دخترش هم خونه است . گفت : نور علي نور ! 
گل زن و شوهر را از يك تغار برداشته اند ! 
گله گيهات بسرم ايشالاه عروسي پسرم ! 
گنج بي مار و گل بي خار نيست - شادي بي غم در اين بازار نيست ! ‌[[ مولوي]] 
گنجشك امسال رو باش كه گنجشك پارسالي را قبول نداره ! 
گنجشك با باز پريد افتاد و ماتحتش دريد ! 
گنجشك با زاغ زوغش بيست تاش يه قرونه، گاو ميش يكيش صد تومنه !
گندم از گندم برويد جو ز جو ! ((‌ از مكافات عمل غافل نشو ... )) ‌[[ مولوي]] 
گندم خورديم از بهشت بيرونمان كردند ! 
گوساله بسته را ميزنه ! 
گوسفند امام رضا را تا چاشت نميچرونه ! 
گوسفند بفكر جونه، قصاب به فكر دنبه ! 
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من - آنچه البته بجائي نرسد فريادست ! ‌[[ يغماي جندقي]] 
گوشت جوان لب طاقچه است ! 
گوشت را از ناخن نميشه جدا كرد ! 
گوشت را از بغل گاو بايد بريد ! 
گوشت رانم را ميخورم منت قصاب رو نميكشم ! 
گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيض - ورنه هر سنگ و گلي لؤلؤ مرجان نشود ! ‌[[ حافظ]] 
گه جن خورده ! 
گيرم پدر تو بود فاضل - از فضل پدر تو را چه حاصل ! ‌[[ نظامي]] 
گيرم كه مار چوبه كند تن بشكل مار - كو زهر بهر دشمن و كو مهره بهر دوست ! [[ خاقاني]] 
گيسش را توي آسيا سفيد نكرده ! 


AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان